امروزه، کنترل داخلی به عنوان فرآیندی پویا تعریف میشود که در آن مسئولیت مشخصی برای مدیریت در جهت محافظت از داراییهای سازمان دارئیهای مشهود و نامشهود و جلوگیری و تشخیص خطا و تقلب، ناشی از اتلاف منابع سازمان، سهلانگاری، سوءاستفاده و مدیریت ضعیف در سطوح مختلف سازمان تبیین شده است و بمنظور اطمینان از عملکرد صحیح در سطوح مختلف سازمان، کنترلهای داخلی باید بطور مستمر و متناسب با تغییرات در سطوح سازمان، کنترل تعدیل و تغییر یافته تا مدیریت سازمان اطمینان لازم را نسبت به عملکردها تحصیل کند بطوریکه این اطمینانبخشی منعکسکننده وضعیت اقتصادی و مالی سازمان باشد.
در ادبیات حسابداری، مفهوم کنترل داخلی به عنوان یک مدل کنترلی طراحی شده تعریف شده است که وظیفه اجرای آن با مدیریت و کارکنان، در تمام سطوح سازمان میباشد و هدف از اجرای آن به منظور فراهم نمودن اطمینان معقول در مورد دستیابی به اهداف سازمانی، مرتبط با استفاده مناسب و صحیح از دستورالعملها، حفاظت از دارائیها و میراث فرهنگی، منابع انسانی و بهبود کیفیت فعالیتهای اطلاعاتی صورت میپذیرد.
در عمل، کنترلها در ساختار سازمانی تابعی از موجودیهای سازمان، از جمله منابع، سیستمها، فرآیندها، ساختار، وظایف و فرهنگ سازمانی میباشد که به قصد کمک به مجموعه اهداف سازمان طراحی و انتخاب میشوند که مجموعه این عوامل به شرح زیر گروهبندی میشوند: